یا رب مباد که بی جنبه معتبرشود

ساخت وبلاگ

دوونیم سال هست که با کسی دوستی دارم‌.پسری ساده،پاک و راه راست وآرام.

احترام متقابلی داشتیم و واقعا دوستیمون ارزشمندبود.کلا ازفضای درس ودانشگاه به دور بود .سال۹۷ وضعیت نماینده ی ورودیمون خراب بود و برکنارشد.همه به من گفتن بیانماینده شو چون آدم پیگیری هستی و.. .

من قبول نکردم بنابه مشغله هایی که داشتم.اماایشان را معرفی کردم و خیلیها را راضی کردم که بهش رای بدن.خلاصه رای اورد و شد نماینده و وارد فاز دانشگاه و درس وپیگیری شد.واقعا ازنظرروابط اجتماعی،ادبی وشخصیتی رشد کرد و شکوفا شد و این منو خوشحال کرد ومیکنه که تونستم تاثیرمثبتی بزارم(که درواقع این باعث رشدخودم هم میشه)

اما دیری نپایید که اخلاقش عوض شد،رفتارش تغییر کرد و شد آدمی که واقعا تحمل کردنش عذاب آوره.

چه بعد تصادف شدیدی که  کرد و ۶ماه نتونست از تخت بلندشود و چ قبل ازآن من واقعا همیشه هواش رو داشتم‌...

مدتیه واقعا تغییر کرده.و داره صبرمنو کم وکمترمیکنه.یکی از دلایلش پولیه که بعنوان دیه دریافت کرده.بعددریافت ۲۵۰میلیون دیگه ادم سابق نشد و به کلی تغییر کرد اخلاقش.

 

ب هرحال من مجبورم بعنوان هم اتاقی و هم گروهی و همکلاسی و همکار تحملش کنم (امیدوارم بتونم)

اما واقعا نکته اینجاست که شاید وقتی خیلی دنبال چیزی هستیم ولی خدابهمون نمیده،واقعا جنبه وپختگیشو نداریم! شایدبرای رسیدن به هرچیزی،پله پله طی کردن ونفس نفس زدن خیلی بهتره تا اینکه یکهو با اسانسور برسی بالا!

 

ونکته دیگه اینکه،نکنه خودمن بارها وبارها به واسطه ی دستاوردهایی که کسب کردم،رفتارم تغییرکرده وخودمم متوجهش نبودم و بقیه رو اذیت کرده؟

کلا بنظرم آخرهرشب چنددقیقه ای تایم بگذاریم و رفتارهای اون روزمون رو انالیزکنیم که مبادا به سمت وسوی عوضی شدن پیش بریم.

 

بدتر از بــد...
ما را در سایت بدتر از بــد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0farajebadeshedat4 بازدید : 63 تاريخ : پنجشنبه 16 بهمن 1399 ساعت: 2:04