این روزا بطور شگفت انگیزی دارن میگذرن.همش دزسودرسودرس وعملن هیچ تفریح خالصی نداریم
چون همه ی تایمای خالیو میرم کتابخونه دانشکده دارو.
خیلی باکلاس و عالیه.یادتون باشه اگه داروخاستید حتمن اینوهم تحقیق کنید راجبش چون بعددانسگاه تهران دومه ازنظرعلمی و خیلی پرباره..
ازهمهاینا بکنار سقف شیشه ایش چ حالی میده.
تا۱۲شب اونجامیحونیم و بعدش پیاده برمیگردیم خابگاه....حدود۲کیلومتر
باوجود اینهمه کارودرس اونقدر انرژیمون بالاست که
واقعن جای تعجبه.اونقدرمیخندیم انصافن گلودرد گرفتیم...
دیگه امروز روزاستراحنت بود
ی کنگره تحقیقاتی برگذارشده دانسگاه، سه نفراولشو۶ماه بورسیه میکنن آلمان. چقدر دوست دارم بشه برم حیف ک ی ترم غقب میفتم دراونصورت
استادها و دانشجوهای المانی دانشگامونن وواقعا چقدر حال میکنن با ایران!
ب چشم خاهری دختراش خیلی خوشگلن و البته گشاده رو و باوقار. باهاشون صحبت کردیم یکم درموردسطح علمی.میگفتن تفاوت زمانی تاسیس اولین دانشگاه علوم پزشکی دراروپا و ایران نزدیک سیصدساله.واین بدیهیه ک نسبت ب ماها عقب ترباشین اما واقعن توی مدت کوتاه پیشرفتتون سرعتش خوب بوده.
نکته جالب حجابشونه که چقدر سخت میگیرن و رعلیت میکنن.خیلی جالب بود برام.هیچ اعتقادی ب حجاب ندارن اما چون قانونه، ب شدت درش مصر و سختگیرن.
اللته خیلی بهشون میاد انصافن.
فکر میکنم ب یکیشون ی یادگاری بدم اما نمیدونم چی بدم که تا همیشه یادشون بمونه؟
حافط و مولانا انگلیسی هست اصلن؟
برچسب : نویسنده : 0farajebadeshedat4 بازدید : 73